بنزین در ایران صرفاً یک حامل انرژی نیست، بلکه متغیری راهبردی با تأثیر مستقیم بر زندگی روزمره، نظام حملونقل و ساختار قیمت کالاها و خدمات بهشمار میرود. پیوند مستقیم بنزین با هزینههای زندگی، حملونقل شهری و بینشهری و زنجیره قیمتها باعث شده هرگونه تغییر در قیمت آن بهسرعت به انتظار تورم و نگرانیهای معیشتی تبدیل شود. اجرای نظام سهنرخی قیمتگذاری بنزین پس از ماهها گمانهزنی، با توجه به تجربههای گذشته و خاطرههای جمعی مانند آبان ۹۸، موجی از نگرانیهای اقتصادی، معیشتی و روانی را در جامعه برانگیخته است. این تصمیم بهسرعت بازتاب گستردهای در افکار عمومی و شبکههای اجتماعی پیدا کرده و به یکی از محورهای اصلی بحثهای عمومی تبدیل شده است. در این مقاله به مطالعه سوشال لیسنینگ با کمک مهتا درباره واکنش کاربران ایکس به بنزین سه نرخی نیز پرداخته شده است.
موجهای شکلگرفته پیرامون موضوع بنزین
بررسی روند زمانی دادهها نشان میدهد واکنش کاربران به موضوع بنزین در قالب چند قله مشخص بروز پیدا کرده است.
قله نخست در ۲۷–۲۸ آبان ۱۴۰۴ و همزمان با اعلام عرضه بنزین سوپر در بورس انرژی شکل گرفت؛ جایی که نرخهای ۶۵ تا ۷۵ هزار تومان بهعنوان «مقدمهچینی برای افزایش قیمت سایر انواع بنزین» تفسیر شد و زمینهساز شکلگیری بدبینی و حساسیت اولیه بود.
قله دوم که بزرگترین قله فعالیت محسوب میشود، در بازه ۴ تا ۸ آذر ۱۴۰۴ و همزمان با انتشار رسمی مصوبه دولت درباره افزایش قیمت بنزین رخ داد و حجم بالایی از واکنشهای انتقادی، اعتراضی و تحلیلی را بهدنبال داشت.
قله سوم در ۲۱–۲۲ آذر ۱۴۰۴ و با اعلام و آغاز اجرای طرح سهنرخی شدن بنزین شکل گرفت؛ در این مرحله، بحث بنزین بهطور گسترده با سایر گرانیها، تورم و فشار معیشتی پیوند خورد و به یک موضوع فرا اقتصادی تبدیل شد.

تحلیل گراف روابط
تحلیل ساختار شبکه نشان میدهد که اغلب کاربران در یک بدنه اصلی متشکل از چند خوشه نسبتاً بههمپیوسته قرار دارند و شبکه، با وجود چندقطبی بودن، دچار گسست کامل نشده است. این ساختار نشاندهنده وجود سطحی از تعامل میان خوشههاست که از طریق کاربران میانی برقرار شده است.
در این میان، خوشه سوم نقشی میانجی ایفا کرده و در حدفاصل جریانهای حامی نظام و سلطنتطلب قرار گرفته است؛ موقعیتی که به آن ماهیتی بینابینی و ترکیبی داده است.
خوشههای حامی نظام نیز الگوی رفتاری دوگانهای دارند؛ بخشی از آنها متراکم، منسجم و دارای اشتراک رواییاند و بخشی دیگر پراکنده و کشیدهاند که بیانگر تمایل به تولید محتوای مستقل و خروج نسبی از تعاملات جمعی است. همچنین همسویی خوشه معترضان غیرسلطنتطلب با سلطنتطلبان محدود و موضعی بوده و بهدلیل اختلافات هویتی و گفتمانی، به شکلگیری یک جبهه یکپارچه منجر نشده است. در مقابل، خوشه سازمان مجاهدین خلق با فاصلهای معنادار از بدنه اصلی، ساختاری متمرکز، بسته و منزوی را نشان میدهد.

تحلیل مضامین
۱. جریانهای معترض به نظام سیاسی موجود
خوشههای حاضر در این دسته:
- جریان سلطنتطلب (با بیشترین اثرگذاری)
- مخالفان نظام سیاسی موجود (بهجز سلطنتطلبها)
- سازمان مجاهدین
- بخشهایی از جریان ترکیبی (کاربران منتقد نظام و برخی روزمرهنویسها)
در این دسته، سهنرخی شدن بنزین نه بهعنوان یک سیاست اصلاحی، بلکه بهعنوان آغاز یک بحران تازه با ابعاد اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی روایت میشود. بنزین ۵۰۰۰ تومانی در این گفتمان نقش ماشه را ایفا میکند؛ ماشهای برای موج جدید تورم، کوچکتر شدن سفره مردم و تشدید احساس تبعیض.
کاربران این خوشهها با مقایسه مستقیم قیمت بنزین و دستمزدهای پایین، سیاست جدید را مصداق «بیعدالتی ساختاری» معرفی میکنند و معتقدند فشار اقتصادی بار دیگر به اقشار ضعیف منتقل شده است. در همین چارچوب، تولید و برجستهسازی مضامینی مانند کارت سوخت سفید، رانت، فساد، قاچاق سازمانیافته و تبعیض به ابزاری برای تقویت روایت بیاعتمادی تبدیل میشود.
یادآوری آبان ۹۸، هشدار درباره تداوم پلکانی گرانی و فراخوان مستقیم یا غیرمستقیم به اعتراض خیابانی، از عناصر ثابت این جریان است. دادههای هیجانی نیز نشان میدهد احساسات غالب در این دسته خشم، بیاعتمادی، تنفر و اندوه است؛ ترکیبی که نشان میدهد مسئله بنزین برای این کاربران صرفاً اقتصادی نیست، بلکه به تجربه زیسته فشار و طرد اجتماعی گره خورده است.
۲. جریانهای منتقد درونسیستمی
خوشههای حاضر در این دسته:
- جریان متکثر از حامیان نظام
(شامل صفحه رهبری،مؤسسه مصاف، حامیان سعید جلیلی، جبهه پایداری و بخشی از اصلاحطلبان) - اصولگرایان سنتی، تکنوکراتها و طیف دیگری از جریان حامی نظام
- بخشهایی از جریان ترکیبی (متشکل از جریان اصلاحات و دیگر جریانهای سیاسی)
(تحلیلگران اقتصادی و برخی کاربران روزمرهنویس)
در این دسته، رویکردها ماهیتی دوگانه دارد. بخش قابلتوجهی از محتوا به نقد وعدهشکنی دولت پزشکیان، تناقضهای سیاستی و ضعف اطلاعرسانی و روابطعمومی دولت اختصاص یافته است؛ بهویژه تناقض میان وعده عدم افزایش قیمت بنزین و اجرای طرح بنزین سهنرخی و همچنین پیامدهای تورمی، افزایش نرخ ارز و احتمال شکلگیری بازار سیاه.
در کنار این نقدها، بخشی از حامیان نظام تلاش میکنند مسئله بنزین را در قالب ضرورت اصلاح اقتصادی، مقابله با قاچاق سوخت، مدیریت مصرف انرژی و پرهیز از اسراف بازنمایی کنند و تمرکز خود را بر کاهش التهابات روانی و جلوگیری از تبدیل موضوع به بحران امنیتی بگذارند. با این حال، دادهها نشان میدهد که علیرغم این تلاشها، اثرگذاری این جریان در فضای ایکس محدودتر از جریانهای معترض است و روایتهای آرامکننده آنها در سایه موج خشم و بیاعتمادی کمتر دیده میشود.

نقش سوشال لیسنینگ در رصد و تحلیل رویدادهای اجتماعی
نقش سوشال لیسنینگ چیست
سوشال لیسنینگ ابزاری برای شنیدن نظاممند صدای جامعه در بستر شبکههای اجتماعی است؛ رویکردی که فراتر از شمارش لایک و کامنت، به فهم روایتها، نگرشها، احساسات و الگوهای رفتاری کاربران میپردازد. در رویدادهایی مانند سهنرخی شدن بنزین، سوشال لیسنینگ امکان مشاهده این نکته را فراهم میکند که یک تصمیم اقتصادی چگونه به مسئلهای اجتماعی، احساسی و هویتی تبدیل میشود و چه گروههایی بیشترین نقش را در شکلدهی افکار عمومی دارند.
سوشال لیسنینگ چگونه عمل میکند
سوشال لیسنینگ با جمعآوری دادههای گسترده از شبکههایی مانند ایکس، اینستاگرام و تلگرام آغاز میشود و سپس این دادهها از منظر زمانی، محتوایی، شبکهای و احساسی تحلیل میشوند. در این فرآیند، قلههای زمانی واکنشها، خوشههای کاربری، ارتباط میان جریانها و نقش کاربران اثرگذار شناسایی میشود. تحلیل گراف روابط نشان میدهد کدام جریانها در مرکز گفتگو قرار دارند، کدام خوشهها منزوی یا میانجیاند و چگونه روایتها میان گروههای مختلف جابهجا میشوند. همزمان، تحلیل هیجانات کمک میکند تا شدت خشم، بیاعتمادی، ترس یا آرامش در هر مقطع زمانی سنجیده شود.

کارکردهای سوشال لیسنینگ
کارکرد اصلی سوشال لیسنینگ، تبدیل داده خام به فهم اجتماعی است. این رویکرد مشخص میکند که کاربران صرفاً «چه میگویند»، اما مهمتر از آن، «چرا» و «با چه احساسی» آن را بیان میکنند. در موضوع بنزین، سوشال لیسنینگ نشان داد که تمرکز بخش بزرگی از کاربران نه بر جزئیات فنی قیمتگذاری، بلکه بر مفاهیمی مانند بیعدالتی، وعدهشکنی، فساد، تبعیض و تجربههای تاریخی نظیر آبان ۹۸ است. همچنین تفاوت روایی میان جریانهای معترض، منتقدان درونسیستمی و حامیان نظام را آشکار میکند و نشان میدهد هرکدام چگونه مسئله را بازنمایی میکنند.
اهمیت استفاده از سوشال لیسنینگ در رصد شبکههای اجتماعی
اهمیت سوشال لیسنینگ در این است که امکان تشخیص زودهنگام بحرانهای اجتماعی را فراهم میکند. بسیاری از بحرانها پیش از بروز میدانی، ابتدا در شبکههای اجتماعی شکل میگیرند؛ جایی که خشم انباشته، بیاعتمادی و ناامیدی قابل رصد است. سوشال لیسنینگ به سیاستگذاران، رسانهها و نهادهای تصمیمگیر کمک میکند تا پیش از تشدید شکاف دولت و جامعه، نشانههای هشدار را ببینند و از غافلگیری جلوگیری کنند. در غیاب چنین رصدی، تصمیمهای اقتصادی ممکن است بدون درک پیامدهای اجتماعی اجرا شوند و به نارضایتی گستردهتر منجر شوند.
خروجیها و بینشهای سوشال لیسنینگ برای تصمیمسازی
خروجی سوشال لیسنینگ شامل شناسایی جریانهای اثرگذار، مضامین غالب، شدت و نوع هیجانات، روایتهای در حال گسترش و نقاط حساس افکار عمومی است. این بینشها به تصمیمسازان نشان میدهد کدام روایتها در حال غالب شدناند، کدام گروهها بیشترین اثرگذاری را دارند و چه شکافهایی در اعتماد اجتماعی در حال عمیقتر شدن است. در موضوع بنزین سهنرخی، سوشال لیسنینگ روشن کرد که مسئله صرفاً قیمت نیست، بلکه اعتماد، عدالت و احساس تبعیض در مرکز توجه قرار دارد. چنین بینشی میتواند مبنای اصلاح سیاستها، بهبود ارتباطات رسمی، افزایش شفافیت و طراحی پاسخهای اجتماعی مؤثرتر قرار گیرد؛ پاسخهایی که نه فقط به عدد و قیمت، بلکه به تجربه و احساس مردم توجه دارند.
منبع: mahta.co
